به ملتی که مرامش بود مرام حسین
به ملتی که مرامش بوَد مرام حسین
من احترام گذارم به احترام حسین
از آن جهت شده دیوان کربلا دل من
که افتتاح شده از ازل به نام حسین
هنوز تشنه ، بگرید چو آب مینوشد
هنوز میشنود گوش دل نوای حسین
زبان به موعظه بگشود و من نمیگویم
چه روی داد و چرا قطع شد کلام حسین
به باغ، سرو خرامان به خاک خون میریخت
فتاد چون به زمین سرو خوش خرام حسین
نه چون حسین کسی سجده کرد در عالم
نه کس قیام نموده ست چون قیام حسین
حسین بس که مقامش بلندمرتبه است
به جز خدای، نداند کسی مقام حسین
امید هست (نگارنده) را که در محشر
خداش بندهی خود خواند و غلام حسین
“عبدالعلی نگارنده”