از زیارتنامه حضرت معصومه (س)

ziaratnameh

چند روز پیش داشتم به حرم حضرت معصومه (س) میرفتم برای زیارت. در بین راه با خودم یه لحظه فکر کردم که “این حضرت معصومه مگر چکار کرده که اینقدر بهش علاقه دارند؟ ایشون که 17 روز بیشتر قم نبوده و تازه اون روزها هم مریض بوده”

رفتم رسیدم به حرم. زیارت کردم و نماز خوندم. بعد، تا قبل از اینکه بخوام برم برای نماز جماعت مغرب و عشا؛ چند دقیقه وقت داشتم. بلند شدم رفتم یکی از این زیارتنامه ها رو برداشتم. عجیب اینه که جواب سوالمو همونجا گرفتم!

منبع: کرامات معصومیه، علی اکبر مهدی پور

… اینک توجه شما را به یک نمونه از این کرامتها جلب می نماییم:
آیت الله صدرالدین صدر، متوفای 19 ربیع الاول 1373 ه. مدفون در مسجد بالای سر حضرت معصومه (س) که یکی از مراجع سه گانه ایست که پیش از مرحوم آیت الله بروجردی زعامت حوزه علمیه را بر عهده داشت میفرماید:
بعد از مرحوم آیت الله العظمی حائری مدتی من زمام امور حوزه را دست گرفتم و شهریه طلبه ها را عهده دار بودم. تا اینکه یک ماه وجهی نرسید. مجبور شدیم قرض کنیم و شهریه را بدهیم. ماه دوم نیز پولی نرسید. باز هم قرض کردیم و شهریه را دادیم. ولی ماه سوم دیگر جرات نکردیم قرض کنیم.
جمعی از طلاب برای شهریه به خانه آمدند من هم اظهار کردم که چیزی در بساط نیست، مبلغ زیادی هم مقروض شده ام.
یکمرتبه صدای گریه طلاب بلند شد. گفتند: پس چه کنیم؟ نه در مدرسه تامین امنیت داریم (با توجه به فشار و خفقان دوران رضاخان) و نه میتوانیم به وطن برگردیم. اگر اینجا هم خرجی نداشته باشیم، دقیقا توهینهایی که میکنند صادق میشود و خلاصه طوری صحبت کردند که من هم گریان شدم. گفتم: آقایان تشریف ببرید انشاءالله تا فردا برای شهریه کاری خواهم کرد.
آنها رفتند و من تا شب هر چه فکر کردم به جایی نرسید. تمام شب را هم فکر کردم و خوابم نبرد. بالاخره سحر برخاستم تجدید وضو کردم و به حرم مطهر حضرت معصومه (س) مشرف شدم. حرم بسیار خلوت بود و کسی آمد و شد نداشت. بعد از ادای نماز صبح و مقداری تعقیب، با حالت ناراحتی شدیدی که همه اش منظره روز گذشته را در نظرم جلوه گر میکرد، پای ضریح مطهر آمدم و با حالت عصبانیت و ناراحتی به حضرت معصومه (س) عرض کردم: عمه جان این رسم نیست که عده ای از طلاب غریب در همسایگی شما و در کنار گوش شما از گرسنگی جان بسپارند. اگر میتوانید اداره کنید بسم الله! و اگر توانش را ندارید به برادر بزرگوارتان حضرت علی ابن موسی الرضا (ع) و یا به جد بزرگوارتان حضرت امیرالمومنین (ع) حواله فرمایید {یعنی بساط حوزه را از قم برچینید و طلاب را به مشهد مقدس و یا نجف اشرف اعزام نمایید}
این را گفتم و با حالت قهر و عصبانیت از حرم بیرون آمدم و وارد همین اطاق شدم (اطاقی که در بیت مرحوم آیت اله صدر، بین بیرونی و اندرونی است) و نشستم.
مرتبا منظره روز گذشته جلو چشمم می آمد و حالم منقلب میشد. برخاستم قرآن کریم را برداشتم که قرآن بخوانم بلکه مقداری از ناراحتیم کاسته شود، از شدت پریشانی نتوانستم بخوانم.
ناگهان دیدم درب اطاق را میزنند. گفتم بفرمایید. در باز شد و کربلایی محمد (پیرمرد پیشخدمت) وارد شد و گفت: آقا یک نفر با کلاه شاپو و چمدانی در دست میگوید: همین الآن میخواهم خدمت آقا برسم و وقت ندارم که بعدا بیایم. من ترسیدم و گفتم: نمیدانم آقا از حرم آمده یا نه، حالا چه میفرمایید؟
گفتم: بگو بیاید اگر چه راحتم کند. (پاورقی: چون هنوز هوا روشن نشده بود، کربلایی محمد خیال کرده بود که آن مرد مامور دولت است و برای دستگیری آقا آمده است، چنانکه از پاسخ آقا نیز همین مطلب معلوم میشود)
کربلایی محمد برگشت، طولی نکشید که مردی موقر و متشخص با کلاه شاپو بر سر و چمدانی در دست وارد شد. چمدان را گوشه اطاق گذاشت شاپو را از سر برداشت و سلام کرد. جواب دادم. جلو آمد و دستم را بوسید سپس عذرخواهی کرد و گفت: ببخشید چون وقت نداشتم بد موقع خدمت شما شرفیاب شدم. همین الآن که ماشین ما بالای گردنه سلام رسید و نگاهم به گنبد حضرت معصومه (س) افتاد، ناگهان به فکرم رسید که من با آتش و باد مسافرت میکنم و هر ساعت برایم احتمال خطر هست. با خود گفتم: اگر پیشامدی شود و بمیرم و مالم تلف شود و دَین خدا و سهم امام (ع) در گردنم بماند چه خواهم کرد؟ {ظاهرا همان وقتی که مرحوم آیت اله صدر به حضرت معصومه (س) عرض حاجت میکرده، این فکر به ذهن آن مومن رسیده بود}
وی افزود: لذا وقتی که به قم رسیدیم از راننده خواستم که مقداری در قم صبر کند تا مسافرین به زیارت بروند و من هم خدمت شما برسم.
فرمود: اموالش را حساب کرد و مبلغ زیادی بدهکار شد. درِ چمدانش را باز کرد و به اندازه ای وجه پرداخت که علاوه بر ادای قرضها و پرداخت شهریه آن ماه، تا یکسال شهریه را از آن پول پرداخت نمودم.
آنگاه به حرم مشرف شدم و از حضرت معصومه (س) تشکر و عذرخواهی نمودم.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *