قناعت – جرایم رایانه ای
1- بازجو خطاب به دكتر شريعتي: شما از كجا زندگی می كنی و در آمدت از كجاست؟
– از ثروت پدرم.
– ما ثروت پدر شما را بررسی كردیم، چیزی ندارید.
– شما نمی دانید ثروتم كجاست…
ثروت پدر من قناعت است، دستم را كه دراز كردم باید پایم را جمع كنم. دستم را نگاه می دارم تا پایم آزاد شود.
(منبع)
نمي نويسم , چون مي دانم هيچ گاه نوشته هايم را نمي خواني!
حرف نمي زنم , چون مي دانم هيچ گاه حرف هايم را نمي فهمي!
نگاهت نمي كنم , چون تو اصلاً نگاهم را نمي بيني!
صدايت نمي زنم , زيرا اشك هاي من براي تو بي فايده است!
فقط مي خندم …… چون تو در هر صورت مي گويي من
ديوانه ام…
مرسی که یاد دکتر شریعتی می کنید . اندیشه های او همیشه زنده است