فریاد دل
از من پرسید به خاطر چه زنده ای؟
در حالی که دلم فریاد می زد به خاطر تو ، گفتم به خاطر هیچ
از او پرسیدم که تو به خاطر چه زنده ای؟
گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است …
از من پرسید به خاطر چه زنده ای؟
در حالی که دلم فریاد می زد به خاطر تو ، گفتم به خاطر هیچ
از او پرسیدم که تو به خاطر چه زنده ای؟
گفت : به خاطر کسی که به خاطر هیچ زنده است …
آقا بیا این کام÷یوتر ما را درست کن کارت گرافیک نداریم
به او گفتم بهترین آهنگ دنیا را برایم بخوان
چشمهایش را بست و آهسته آهسته گریست