بر آستان جانان

راهی بزن که آهی بر ساز آن توان زد

شعری بخوان که با آن رطل گران توان زد

شد رهزن سلامت زلف تو وین عجب نیست

گر راهزن تو باشی صد کاروان توان زد

بر آستان جانان گر سر توان نهادن

گلبانگ سربلندی بر آسمان توان زد

درویش را نباشد برگ سرای سلطان

مائیم و کهنه دلقی کآتش در آن توان زد

قد خمیده ما سهلت نماید اما

بر چشم دشمنان تیر از این کمان توان زد

برگزیده از کاست آستان جانان استاد شجریان

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *