سقط جنین

بحثی که با سولوژن داشتیم که یادتان نرفته. داشتم مطلب سقط جنین پسر فهمیده رو میخوندم یادم افتاد که در بحث خلقت انسان (نه آدم!) خدا در قرآن میگه : “ونفخت فیه من روحی “… من خیلی تخصص ندارم و نمیخوام به جنبه های مختلف این قضیه که در اینجا و اینجا و اینجا بهش اشاراتی شده بپردازم. بلکه میخوام به ادامه همون بحث برگردم. ببینید بحث خلقت بود و اینکه خالق نمیتونه چیزی که نداره رو به مخلوق بده! میدونید که مراحل خلقت انسان در قرآن آمده: از مرحله لقاح در زمان نزدیکی و بعد نطفه و علقه و … تا اینکه خدا میگه “ثم انشاناه خلقا آخر”. خوب حالا سوال اینجاست که اینکه خدا میگه من از روح خودم در او دمیدم تایید همون حرف من نیست که از چیزی که داره به مخلوق میده؟ بنظر من جواب مثبته تا نظر شما چی باشه؟! در ضمن شاید به نظر برسه که در مورد بوجود آمدن انسان نشه اصطلاح خلقت رو به اون معنی که قبلا بکار بردیم بکار برد و بهتر باشه که این اصطلاح رو برای حضرت آدم یعنی اولین انسان بکار ببریم، ولی بنظر من همین مرحله دمیدن روح در بدن جنین مصداق خلقته.

این کار در 4 ماهگی انجام میشه و از اینجا به بعده که انسان موجودیت پیدا میکنه و بهمین دلیل هم هست که اسلام برای سقط جنین بیش از 4 ماهه دیه ی یک انسان کامل رو قرار داده ولی قبل از اون دیه ای که باید پرداخت بشه کمتره.

و اما در مورد سقط جنین من فکر میکنم مردوده و باید اگر طرفین نمی خواهند بچه دار شوند با استفاده از روشهای متعدد جلوگیری، جلوی ایجاد جنین را بگیرند. البته باید شرایط دیگر اثرگذار بر این قضیه رو هم در نظر گرفت و این نمیتونه یه حکم قطعی و بلا استثنا باشه.

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *