دو درس مهم از مرحوم پدر بزرگم

مرحوم پدربزرگم امام جماعت مسجد آسید مهدی اراک بود.  از معدود مساجدی که هر ۳ وعده (صبح – ظهر – شب) نماز جماعت در آن برپا میشد. ایشان بعد از اقامه نماز مغرب و عشا به خانه می آمد و به قول مرحوم مادر بزرگم؛ شامش را خورده و نخورده خواب بود. از آن طرف ساعت ۳ بیدار می شد و به مسجد میرفت و مشغول نماز شب و … میشد تا اذان صبح و بعد از اذان صبح نماز جماعت را اقامه می کرد و تا طلوع آفتاب در مسجد می نشست و با معدود نفراتی که بودند گفتگو می کرد و احکام میگفت یا پاسخ به سوالات. بعد می آمد صبحانه میخورد و به دفتر ازدواجش می رفت. سر دفتر ازدواج (و نه طلاق!) بود و بر این “و نه طلاق!” تاکید داشت و میگفت به من دفتر طلاق هم دادند اما چون در اسلام طلاق منفور است قبول نکردم.

از ایشان ۲ درس مهم گرفته ام

۱- هر وقت به دفتر ازدواجش میرفتم و عقدی داشت و دستمزد می گرفت؛ به من و کسانی که حاضر بودند مبلغی پرداخت می کرد و میگفت “للحاضر قسمه”

۲-  همواره تاکید داشت بر اینکه در اسلام اصل بر برائت است مگر خلافش ثابت شود!

برائت که به آن فرض بی گناهی هم گفته می شود یکی از اساسی ترین اصول بشر است که همواره به آن تاکید شده است. این اصل مهم علاوه بر قوانین داخلی در کنوانسیون های بین المللی نیز بیان شده است.

ماده ۱۱ اعلامیه جهانی حقوق بشر بیان می‌دارد:

“هر شخصی که متهم به ارتکاب یک جرم کیفری می‌شود حق دارد که بی‌گناه فرض شود مگر این‌که تقصیرش، مطابق قانون در یک دادگاه علنی که در آن تمامی تضمینات لازم برای دفاع پیش‌بینی‌شده باشد، ثابت شود”.

اصل بر برائت در قانون اساسی در اصل ۳۷ قانون اساسی بیان شده است که اشعار می دارد:

” اصل، برائت است و هیچ کس از نظر قانون مجرم محسوب نمی شود، مگر اینکه جرم او در دادگاه صالح ثابت گردد. “

One Reply to “دو درس مهم از مرحوم پدر بزرگم”

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *